نگارینه

امروز بالاخره رفتم آتلیه!

ادامهٔ مطلب »

سلام، سلام

روزهای زیادی هست که ننوشتم. نه اینجا، نه هیچ جای دیگه‌ای. روزهای خوب و بد زیادی گذشت. یعنی اولاش خوب بود، وسطاش خیلی بد، الانم باز داره همه چیز خوب می‌شه.

اتفاق‌های زیادی هم افتاده. اما این بار بر عکس قبل، این اتفاق‌ها فقط برای من نبودن. برای من و هاشم بودن. و البته در بعضی موارد برای خانواده‌هامون هم….

مهمترین اتفاق این ماه‌ها عروسی من و هاشم بود. اتفاقی که بدی‌های زیادی داشت. با خوشی نیومد. اما با این حال اتفاق خوبی بود. برای من و هاشم مهمترین اتفاق زندگیمون بود. برای بقیه رو نمی‌دونم. راستش خیلی هم مهم نیست که بدونم…. ادامهٔ مطلب »