نگارینه…
Posted on: 27 ژوئیه 2010
- In: نگارینه | روزمرگی‌ها
- 8 Comments
امروز بالاخره رفتم آتلیه!
مثل آدم‌های خودشیفته عاشق این عکسم شدم!
پس احتمالا منم یه آدم خودشیفته‌ام 🙂
هاشم جون بابت همه‌ی لحظه‌های خوش زندگی ازت ممنونم!
8 پاسخ to "نگارینه…"
28 ژوئیه 2010 در 5:16 ق.ظ.
آره واقعا آمییییییین.
نه واقعا این عکست خیلی واقعیه.
خیلی عسلی،دوستت دارم یه عالمه وآرزو می کنم همون دعای کامنت بالا.
30 ژوئیه 2010 در 4:57 ب.ظ.
ای بابا دعای بالا رو جدی نگیرید بچه می خواید چی کار ولی بقیش انشا الله براورده بشه.
توی عروسی خیلی قشنگ شده بودید فکر نمی کردم بتونه مو هاتون رو این طوری درست کنه!!!!!
31 ژوئیه 2010 در 7:54 ب.ظ.
سلام . وای نمیدونی چقدر خوشحال شدم!
چقدر خوشگل شدی ! یه اسفند واسه خودت دوود کن! خیلی ناز شدی!
خیلی خوشحال شدم اینو دیدم! اصلا خیلی خوشحال و شگفت زده شدم که دیدم بالاخره یه چیزی نوشتی! تقریبا اینجا دیگه داشت خاک می خورد!
دعا می کنم همیشه همیشه همیشه شاد باشی و به هر چی می خواهید برسید!
4 آگوست 2010 در 3:05 ب.ظ.
واقعا خیلی خوشگل شدی
علاوه بر دعاهای بالا امیدوارم با هم تو کارتون به موفقیت های بیشتری برسین.
7 آگوست 2010 در 9:36 ب.ظ.
khanoooooooooooooooooooooooooooooooooooooom arooos shodinnnn mobarakeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee khanom bayad shirni bediiiin
AROOS CHEGHAD GHASHANGE ISHALA MOBARAKESH BAD…… 😀 :D:D:D =)
21 آگوست 2010 در 12:37 ب.ظ.
WOW! soooooooooooooooooooo cute & beautiful
I LOVE YOU Mrs. NAMVAR
جدی خیلییییییییییییییییی خوشگل شدین خانوم نامور
انشاءالله خوشبخت شین :*
هاشم سیماب
نگار نامور یکتا
نگارینه 
27 ژوئیه 2010 در 6:58 ب.ظ.
یادم بابابزرگم وقتی توی خیابون ماشین عروس می دید می گفت:
ایشالا به پای هم پیرشن و شرمنده هم نشن، خدایا به حق لطف و کرمت بهشون یه سایه بون بده و بچه صالح…
بعد دستش و به صورتش می کشید.
من هم همین آرزو و دعا رو براتون دارم. به پای هم پیرشین و….